نگاهی به عملکرد معاونت هنری وزارت ارشاد در حوزه موسیقی از شروع به کار دولت جدید تاکنون؛
این در بر همان پاشنه میچرخد
[ بهراد توکلی ]
هنگامی که جامعهای خواستههایش را نداند و فقط «نمیخواهم»هایش را فریاد کند، هرچه جایگزین «نمیخواهم»هایش شود را میستاید؛ خصوصاً هنگامی که خود را در این تغییر، ذیسهم دانسته باشد. جشنوارهی تشکر از رئیسجمهور محترم -که به سطح شوخیهای روزمره مردم نیز راه یافت- خود شاهدی بر این ماجرا است. در چنین طوفان شادمانی، با عدهای از اهالی موسیقی کوشیدیم تا با هماندیشی با سایر همکاران و اساتید، مجموعهای از مطالبات اهالی موسیقی را فراهم آورده و پیش روی کمیته فرهنگی رئیسجمهور منتخب قرار دهیم که با دشواریهای بسیار این کار انجام شد.
اما همانطور که از پیش هم بر برخی از ما -از جمله نگارنده- روشن بود، انتظار تغییر اساسی داشتن از مجموعهای که امیدوار کردن مردم را هدف و نه ابزار توسعه میبیند، خوشخیالی است. انتخاب علی جنتی به عنوان وزیر ارشاد و تعاریف شعارگونه و سُستبنیادش از مقوله هنر و فرهنگ -که در برنامههایی که جهت ارائه به مجلس شورای اسلامی منتشر کرد به خوبی مشهود بود- بر این بدبینی افزود؛ آنگاه که تعریف فرهنگ و هنر در ذهن و قلم عالیرتبهترین مقام فرهنگی کشور بدینسان سست تبیین شده باشد، چه توقعی از کارگزاران آتی وی میتوان داشت؟ تا اینکه ایشان سرانجام علی مرادخانی را به عنوان معاون هنری وزارتخانه تحت تصدیاش معرفی کرد. اما توفان تشکر و نیز مصلحتاندیشی -که در نوشتار قبلی بدان اشاره کردم- سبب شد تا برخی اهالی هنر، مانند همیشه، فرصت تبریک و شادمانی از «انتصابی بجا و شایسته» را وا ننهند و تنها نگارنده بود که با استناد به عملکرد 13 ساله مرادخانی به عنوان مدیرکل مرکز موسیقی ارشاد و حلقه اطرافیانش، این انتصاب را شایسته ندانست.
امروز تقریباً 2 ماه از تاریخ آن نوشتار با عنوان «مرادخانی گزینه مناسبی برای تصدی معاونت هنری ارشاد نبود» میگذرد و عملکرد 60 روزه وی و مرکز موسیقی تحت نظارت او، خبر از فعال شدن همان حلقهای میدهد که پیشتر نسبت به آن هشدار داده بودم. بهانهی بدهیهای ارشاد بازمانده از دولت قبلی و نیز کسر بودجه، سبب شده تا به امروز هیچ تغییر سازمانی در مرکز موسیقی رخ ندهد! ربطش چیست؟ از ما بهتران دانند! سطح تغییر هم گویا فقط در سطح مدیر مرکز و معاونیناش برای اهالی موسیقی کافی است. گویا نمیدانند همین بدنه -که همواره تنها مدیرانش تغییر کرده- با همین ظرفیت محدودش عامل بسیاری از نابسامانیهای امروز موسیقی است.
نمیدانم و شاید از ما بهتران دانند که مواردی چون تغییر رویکردهای صدور مجوز، پیگیری قانون کپیرایت، واسپاری مجوز موسیقی به ناشران و دهها طرح دیگر -که هنرمندان بدان اشاره کرده و حتی خود آقایان هم در گفتارهایشان این و سو و آن سو شعار آن را سر دادهاند- به چه میزان بودجه نیازمند است که برگزاری رونماییها و تجلیلها بدان نیازمند نیست؟ جناب وزیر که فرموده بودند نهادهای خودسر حق لغو مجوز ارشاد را ندارند، چه شد؟
اما آنچه نگارنده را به شدت نگران آینده فرهنگ و هنر این مرز و بوم کرده، بیعملی در حوزههای یادشده نیست؛ بلکه حرکاتی است که بازآفرینی همان رویکردهای چندین سال پیش را مینمایاند. پس امروز بر آن شدم خطر را به جان خریده و در خصوص آن هشدار جدی دهم.
شاید هنرمندان تجسمی بیشتر از اهالی موسیقی این روزها از فعالیتهای اقتصادی معاونت هنری ارشاد آگاه باشند. امروز یکی از فعالیتهای معاونت هنری ارشاد را -که به بهانه تامین پول برای وزارت ارشاد انجام میشود- باید در امیرنشین دوبی و در یکی از حراجیهای آثار هنری جستجو کرد. به این شکل که آثار هنری توسط شرکت واسطهای از هنرمندان داخلی خریداری شده و در حراج مذکور به فروش میرسد. یعنی هم حمایت از هنرمندان کشور و هم کسب درآمد! اما با چه مجوزی؟ با چه نظارت ذیحسابی؟ مطابق کدام ماده قانونی؟
شاید یک شرکت خاص که چندین سال پیش به خارج کردن یک خانم خواننده از کشور و برگزاری 52 کنسرت در یک سال برای او پرداخت هم در همین راستا یعنی کسب درآمد برای وزارت ارشاد فعالیت میکرده است.!
کار به آنجا رسیده که در اقدامی بیسابقه، تعدادی گروه موسیقی خارجی هم به سفارش معاون محترم، به جمع گروههای بخش بینالملل جشنواره آتی موسیقی فجر افزوده شدهاند. آیا معاون محترم مشغله دیگری ندارند که در کار 2 رده سازمانی پایینتر از خود وارد شده و گروه موسیقی معرفی مینمایند؟
باید به جناب رئیسجمهور محترم -که مردم امید بسیاری به او بستهاند- هشدار داد مراقب ایجاد و گسترش چنین حلقههایی در وزارت فرهنگ و ارشاد باشند و اجازه ندهند درخت شومی که در این سالها ریشه دواند و ریشهکن کردناش -و یا سرپوش گذاشتن بر آن- بهای گزافی برای فرهنگ و هنر این مملکت به همراه داشته، بار دیگر جوانه زند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
اما همانطور که از پیش هم بر برخی از ما -از جمله نگارنده- روشن بود، انتظار تغییر اساسی داشتن از مجموعهای که امیدوار کردن مردم را هدف و نه ابزار توسعه میبیند، خوشخیالی است. انتخاب علی جنتی به عنوان وزیر ارشاد و تعاریف شعارگونه و سُستبنیادش از مقوله هنر و فرهنگ -که در برنامههایی که جهت ارائه به مجلس شورای اسلامی منتشر کرد به خوبی مشهود بود- بر این بدبینی افزود؛ آنگاه که تعریف فرهنگ و هنر در ذهن و قلم عالیرتبهترین مقام فرهنگی کشور بدینسان سست تبیین شده باشد، چه توقعی از کارگزاران آتی وی میتوان داشت؟ تا اینکه ایشان سرانجام علی مرادخانی را به عنوان معاون هنری وزارتخانه تحت تصدیاش معرفی کرد. اما توفان تشکر و نیز مصلحتاندیشی -که در نوشتار قبلی بدان اشاره کردم- سبب شد تا برخی اهالی هنر، مانند همیشه، فرصت تبریک و شادمانی از «انتصابی بجا و شایسته» را وا ننهند و تنها نگارنده بود که با استناد به عملکرد 13 ساله مرادخانی به عنوان مدیرکل مرکز موسیقی ارشاد و حلقه اطرافیانش، این انتصاب را شایسته ندانست.
امروز تقریباً 2 ماه از تاریخ آن نوشتار با عنوان «مرادخانی گزینه مناسبی برای تصدی معاونت هنری ارشاد نبود» میگذرد و عملکرد 60 روزه وی و مرکز موسیقی تحت نظارت او، خبر از فعال شدن همان حلقهای میدهد که پیشتر نسبت به آن هشدار داده بودم. بهانهی بدهیهای ارشاد بازمانده از دولت قبلی و نیز کسر بودجه، سبب شده تا به امروز هیچ تغییر سازمانی در مرکز موسیقی رخ ندهد! ربطش چیست؟ از ما بهتران دانند! سطح تغییر هم گویا فقط در سطح مدیر مرکز و معاونیناش برای اهالی موسیقی کافی است. گویا نمیدانند همین بدنه -که همواره تنها مدیرانش تغییر کرده- با همین ظرفیت محدودش عامل بسیاری از نابسامانیهای امروز موسیقی است.
نمیدانم و شاید از ما بهتران دانند که مواردی چون تغییر رویکردهای صدور مجوز، پیگیری قانون کپیرایت، واسپاری مجوز موسیقی به ناشران و دهها طرح دیگر -که هنرمندان بدان اشاره کرده و حتی خود آقایان هم در گفتارهایشان این و سو و آن سو شعار آن را سر دادهاند- به چه میزان بودجه نیازمند است که برگزاری رونماییها و تجلیلها بدان نیازمند نیست؟ جناب وزیر که فرموده بودند نهادهای خودسر حق لغو مجوز ارشاد را ندارند، چه شد؟
اما آنچه نگارنده را به شدت نگران آینده فرهنگ و هنر این مرز و بوم کرده، بیعملی در حوزههای یادشده نیست؛ بلکه حرکاتی است که بازآفرینی همان رویکردهای چندین سال پیش را مینمایاند. پس امروز بر آن شدم خطر را به جان خریده و در خصوص آن هشدار جدی دهم.
شاید هنرمندان تجسمی بیشتر از اهالی موسیقی این روزها از فعالیتهای اقتصادی معاونت هنری ارشاد آگاه باشند. امروز یکی از فعالیتهای معاونت هنری ارشاد را -که به بهانه تامین پول برای وزارت ارشاد انجام میشود- باید در امیرنشین دوبی و در یکی از حراجیهای آثار هنری جستجو کرد. به این شکل که آثار هنری توسط شرکت واسطهای از هنرمندان داخلی خریداری شده و در حراج مذکور به فروش میرسد. یعنی هم حمایت از هنرمندان کشور و هم کسب درآمد! اما با چه مجوزی؟ با چه نظارت ذیحسابی؟ مطابق کدام ماده قانونی؟
شاید یک شرکت خاص که چندین سال پیش به خارج کردن یک خانم خواننده از کشور و برگزاری 52 کنسرت در یک سال برای او پرداخت هم در همین راستا یعنی کسب درآمد برای وزارت ارشاد فعالیت میکرده است.!
کار به آنجا رسیده که در اقدامی بیسابقه، تعدادی گروه موسیقی خارجی هم به سفارش معاون محترم، به جمع گروههای بخش بینالملل جشنواره آتی موسیقی فجر افزوده شدهاند. آیا معاون محترم مشغله دیگری ندارند که در کار 2 رده سازمانی پایینتر از خود وارد شده و گروه موسیقی معرفی مینمایند؟
باید به جناب رئیسجمهور محترم -که مردم امید بسیاری به او بستهاند- هشدار داد مراقب ایجاد و گسترش چنین حلقههایی در وزارت فرهنگ و ارشاد باشند و اجازه ندهند درخت شومی که در این سالها ریشه دواند و ریشهکن کردناش -و یا سرپوش گذاشتن بر آن- بهای گزافی برای فرهنگ و هنر این مملکت به همراه داشته، بار دیگر جوانه زند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 20 آبان 1392 - 09:58
دیدگاهها
آقا امثال شما که دستی بر آتش دارید باید هر لحظه مسائل رو رصد کرده به اطلاع مردم برسونید تا این بار کج از این کجتر نشودممنون..
امیدوارم که این نوشته ها واقعا تاثیری داشته باشه.....
افزودن یک دیدگاه جدید