نگاهي به آلبوم رنگواره هاي كهن گروه رستاك؛
رنگواره هايي از شوروشوق
موسیقی ما - مختار شکریپور: گروه موســيقي «رستاك» كه اين روزها با آلبوم صوتي تصويري «همه اقوام من» حسابي براي عامه مخاطبان موسيقي شناخته شده است ؛ اين اقبال را پيش از اين با آلبوم «رنگوارههاي كهن» كه درسال 86 به سفارش و حمايت مركزموسيقي حوزه هنري وبه مناسبت سال اتحاد ملي وانسجام ملي توليد شد، پيدا كرد و در اين مسير افتاد.آلبومي كه اين گروه بر مبناي انگيزه توليدكننده آن با مديريت توليد رضا مهدوي، مدير وقت مركزموسيقي حوزه هنري كه حالا بعد از يك تغيير مقطعي به مديريت اين مركز تاثيرگذار در فضاي موسيقي كشور بازگشته است ؛ درراستاي تعامل فرهنگي و همگرايي ملي توليد و عرضه شد. اين آلبوم با سرپرستي و آهنگسازي «سيامك سپهري» و با پرداخت به موسيقي نواحي ايران و بهره گيري ازقابليتها و عناصر موسيقايي و آوايي اين نوع موسيقي» شكل گرفت ومورد توجه واقع شد.اين اثر به زودي، براي سومين بار و با طرح جلدي جديد توسط مركزموسيقي حوزه هنري به بازار عرضه خواهد شد كه همين اتفاق بهانهاي براي نگاهي جدي تر به اين آلبوم است.
«رنگوارههاي كهن»، روايتي از موسيقي اصيل مناطق مختلف چون لرستان، كرمانشاه، كردستان، خراسان،مازندران و بلوچستان است. فرزاد مرادي (آواز، تنبور، تارباس، دوتار، سه تار و د سركتن)، رضا عابديان (كمانچه و تارباس آرشهاي) پيران مهاجري ( عود و نقاره )، سحر ابراهيم (قانون )، مجيد پوستي (دهل، دف، دايره و سازهاي افكتيو وآواز بلوچي با نور)، (اكبر اسماعيليپور (تار)، محمد مظهري (كمانچه)، سورنا صفاتي (سنتور)، سارا نادري (دوتار،رباب،سه تار، دسركتن و تمبك)، ياوراحمدي فر (دف، دايره، دهل و پيپه)، كاوه سروريان ( سرنا، قشمه، ني و ني لبك)، آزاده رضايي (همخوان)، هاله سيفيزاده ( همخوان و كوزه ) و مهدي شجاعي (خواننده قطعه آوازهرا ئي) ازنوازندگان وآواز خوانان اين آلبوم هستند.
اين اثر براساس دستمايهاي كلي و متعادل حاصل نوع نگاه خلاقه گروه رستاك كه در آن سازهايي مرتبط با موسيقي دستگاهي ايران از جمله كمانچه، تار، قانون،تمبك وعودتركيب شدهاند، شكل گرفته است اما بهرهگيري از اين سازها دركنار سازهاي موسيقي نواحي، متناسب باقطعات و ويژگيهاي موسيقايي آن ناحيه صورت گرفته است. در ضمن ازلحنهاي موسيقايي نواحي مد نظر و حتي لهجههاي اقوام نيزبهره خوبي گرفته شده است تا بكربودن واصالت مقامها و نغمهها حفظ شود. البته در جاهايي سكتههايي در اداي شعرها يادرك درست از مضمون آنها ديده ميشود كه دركاري چنين گسترده قابل اغماض است چرا كه كار اين گروه درسمت وسو دادن مخاطب ناآشنا با اين گنجينه موسيقي بسيارقابل تحسين تر وارزشمندتر ازآن است كه با اين ايرادهاي كوچك ناديده گرفته ياپايمال شود اما اصلاح آنها درنسخههاي بعدي بسيارضروري است.
دراين آلبوم، سازهاي شاخص هر منطقه انتخاب شده است. بهعنوان مثال درسبك آوازي«هوره» كرمانشاه از ساز«تنبور» البته با تركيب خلاقانه «دهل» با آن و در موسيقي بلوچستان از «دهلك» و در موسيقي كردستان از «كمانچه ودف» استفاده شده است. اين سازها در بروشور بسيارشكيل آلبوم نيزبا رويكردي پژوهشي معرفي شدهاند وتاريخچه و خاستگاه وسير تاريخي آنهاهم درآن آمده است. شرحي بر قطعات هم صورت گرفته كه در جاي خود كامل و تحسينبرانگيزاست.
يكي از جلوههاي زيباي منعكس شده در اين اثركه جايگاهي برجسته هم در كليت اثر يافته است، استفاده خلاقانه ازقطعات غني موسيقي كردي شامل «هور» كه بر مبناي همان سبك آوازي «هوره» ساخته شده است، و «پاييزه» و «كژال» است. در اين قطعات، پتانسيل اصلي موسيقي كردي از جمله شور وتحرك آن با توسل به قبض و بسطهايي درشيوه سازبندي، ايجاد فضاهاي افكتيو با تكيه بر اصوات وآواها،كنتراستهاي آوايي ريتميك وبرداشتهاي گزينشي ميني مال وخلاقانه، رنگ آميزي و فرم زيبايي پيدا كرده است. جداي از اين درقطعه« كژال» كه هم رنگ حزن انگيز وهم رنگ ريتميك بر مبناي مضمون ترانه آن دارد، عشق و حماسه درقالب هيجان و ملودي محزون آن تركيب وجلوه پيدا كرده است كه اين نشانگرروح حماسي ودر عين حال عاطفي و غمگنانه كردها است. چفت وبست وميان بنديهاي خاصي از طريق پيش در آمدها و قطعات صورت گرفته وشيرازه ريتميك كار بدين ترتيب حفظ شده است. درواقع اين وصلههاي مياني، زمينه ساز و پل ارتباطي اتصال قطعه هرناحيه به ناحيه ديگر شده و بدين ترتيب، هم آشفتگي وتفكيك ملوديك وساختاري نچسپ و بيتعادل ميان اين گونهها بهوجود نيامده و هم اصالت موسيقي هر منطقه حفظ شده است. علاوه بر اين، تلفيقهاي خاص ملوديها درقالب يك قطعه، چرخشهايي دراثرايجاد كرده كه باعث درهم تنيدن اين گونههاي نزديك به هم شده و فضاي موسيقايي متنوعي ايجاد شده كه همواره ذهن مخاطب را سيال، شعف ناك، پويا ومهيج نگه ميدارد.البته تلفيق سازهاي دستگاهي با سازهاي نواحي ايران هم به گونهاي ديگردر مچ كردن ملودي هاتاثير خود را گذاشته و كاركرد تعيين كنندهاي پيدا كرده است. استفاده ازپتانسيلها وظرفيتهاي بسيار غني و مهجور شده موسيقي نواحي ايران وگاهي تركيب متناسب آنها با هم در«رنگوارههاي كهن»، باعث غلبه موسيقي بر آوازاز لحاظ بسامد شده و گرنه هيچ خلل وخلأ آوايي ايجاد نشده است و هركدام از اين عناصر موسيقايي كاركرد ويژه خودرا دارند ودر جاي خود نشستهاند.
بازخواني موسيقي نواحي ايران در آلبوم «رنگوارههاي كهن»، به شيوهاي خلاقانه وبر اساس ابتكارات تازهاي انجام گرفته است.تركيب «دهل» و«تنبور»، فضاهاي افكتيوي درآغاز و فيگورهاي ريتميكي با دهل در دل آوازي كه كاركرد سوگوارانه وحزن انگيزي دارد، ايجاد كرده است. در قطعه«سو و سوگ» هم ملوديهاي متفاوت كرمانشاه ولرستان تركيبي هماهنگ ودلپذير شده و در پيوندي دلنشين كنار هم نشستهاند. قطعه خراساني «اشراق» هم حال و هواي خاص خود را دارد. همينطورقطعه «هرائي» مازندراني و «بانور» بلوچي اين خصوصيت را دارند و تنظيمي هوشمندانه، خلاقانه و با هدف شدهاند كه درآن ازهر ساز، بنا به منطق وقابليتهاي زيباشناسانه آن بهره گيري شده است.
گفتني است، اين گروه با آلبوم «همه اقوام من»با انتخاب ملوديهايي ديگركه به نوعي ادامه مسير رفته در آلبوم البته پختهتروكارشناسي شده تر «رنگوارههاي كهن» است ؛ برگشته و حالا«رستاك» با حركتي كه مركز موسيقي حوزه هنري از آن حمايت كرد و توجه نشان داد ؛ به يك گروه نام آشنا ومبتكر درموسيقي تبديل شده است.
«رنگوارههاي كهن»، روايتي از موسيقي اصيل مناطق مختلف چون لرستان، كرمانشاه، كردستان، خراسان،مازندران و بلوچستان است. فرزاد مرادي (آواز، تنبور، تارباس، دوتار، سه تار و د سركتن)، رضا عابديان (كمانچه و تارباس آرشهاي) پيران مهاجري ( عود و نقاره )، سحر ابراهيم (قانون )، مجيد پوستي (دهل، دف، دايره و سازهاي افكتيو وآواز بلوچي با نور)، (اكبر اسماعيليپور (تار)، محمد مظهري (كمانچه)، سورنا صفاتي (سنتور)، سارا نادري (دوتار،رباب،سه تار، دسركتن و تمبك)، ياوراحمدي فر (دف، دايره، دهل و پيپه)، كاوه سروريان ( سرنا، قشمه، ني و ني لبك)، آزاده رضايي (همخوان)، هاله سيفيزاده ( همخوان و كوزه ) و مهدي شجاعي (خواننده قطعه آوازهرا ئي) ازنوازندگان وآواز خوانان اين آلبوم هستند.
اين اثر براساس دستمايهاي كلي و متعادل حاصل نوع نگاه خلاقه گروه رستاك كه در آن سازهايي مرتبط با موسيقي دستگاهي ايران از جمله كمانچه، تار، قانون،تمبك وعودتركيب شدهاند، شكل گرفته است اما بهرهگيري از اين سازها دركنار سازهاي موسيقي نواحي، متناسب باقطعات و ويژگيهاي موسيقايي آن ناحيه صورت گرفته است. در ضمن ازلحنهاي موسيقايي نواحي مد نظر و حتي لهجههاي اقوام نيزبهره خوبي گرفته شده است تا بكربودن واصالت مقامها و نغمهها حفظ شود. البته در جاهايي سكتههايي در اداي شعرها يادرك درست از مضمون آنها ديده ميشود كه دركاري چنين گسترده قابل اغماض است چرا كه كار اين گروه درسمت وسو دادن مخاطب ناآشنا با اين گنجينه موسيقي بسيارقابل تحسين تر وارزشمندتر ازآن است كه با اين ايرادهاي كوچك ناديده گرفته ياپايمال شود اما اصلاح آنها درنسخههاي بعدي بسيارضروري است.
دراين آلبوم، سازهاي شاخص هر منطقه انتخاب شده است. بهعنوان مثال درسبك آوازي«هوره» كرمانشاه از ساز«تنبور» البته با تركيب خلاقانه «دهل» با آن و در موسيقي بلوچستان از «دهلك» و در موسيقي كردستان از «كمانچه ودف» استفاده شده است. اين سازها در بروشور بسيارشكيل آلبوم نيزبا رويكردي پژوهشي معرفي شدهاند وتاريخچه و خاستگاه وسير تاريخي آنهاهم درآن آمده است. شرحي بر قطعات هم صورت گرفته كه در جاي خود كامل و تحسينبرانگيزاست.
يكي از جلوههاي زيباي منعكس شده در اين اثركه جايگاهي برجسته هم در كليت اثر يافته است، استفاده خلاقانه ازقطعات غني موسيقي كردي شامل «هور» كه بر مبناي همان سبك آوازي «هوره» ساخته شده است، و «پاييزه» و «كژال» است. در اين قطعات، پتانسيل اصلي موسيقي كردي از جمله شور وتحرك آن با توسل به قبض و بسطهايي درشيوه سازبندي، ايجاد فضاهاي افكتيو با تكيه بر اصوات وآواها،كنتراستهاي آوايي ريتميك وبرداشتهاي گزينشي ميني مال وخلاقانه، رنگ آميزي و فرم زيبايي پيدا كرده است. جداي از اين درقطعه« كژال» كه هم رنگ حزن انگيز وهم رنگ ريتميك بر مبناي مضمون ترانه آن دارد، عشق و حماسه درقالب هيجان و ملودي محزون آن تركيب وجلوه پيدا كرده است كه اين نشانگرروح حماسي ودر عين حال عاطفي و غمگنانه كردها است. چفت وبست وميان بنديهاي خاصي از طريق پيش در آمدها و قطعات صورت گرفته وشيرازه ريتميك كار بدين ترتيب حفظ شده است. درواقع اين وصلههاي مياني، زمينه ساز و پل ارتباطي اتصال قطعه هرناحيه به ناحيه ديگر شده و بدين ترتيب، هم آشفتگي وتفكيك ملوديك وساختاري نچسپ و بيتعادل ميان اين گونهها بهوجود نيامده و هم اصالت موسيقي هر منطقه حفظ شده است. علاوه بر اين، تلفيقهاي خاص ملوديها درقالب يك قطعه، چرخشهايي دراثرايجاد كرده كه باعث درهم تنيدن اين گونههاي نزديك به هم شده و فضاي موسيقايي متنوعي ايجاد شده كه همواره ذهن مخاطب را سيال، شعف ناك، پويا ومهيج نگه ميدارد.البته تلفيق سازهاي دستگاهي با سازهاي نواحي ايران هم به گونهاي ديگردر مچ كردن ملودي هاتاثير خود را گذاشته و كاركرد تعيين كنندهاي پيدا كرده است. استفاده ازپتانسيلها وظرفيتهاي بسيار غني و مهجور شده موسيقي نواحي ايران وگاهي تركيب متناسب آنها با هم در«رنگوارههاي كهن»، باعث غلبه موسيقي بر آوازاز لحاظ بسامد شده و گرنه هيچ خلل وخلأ آوايي ايجاد نشده است و هركدام از اين عناصر موسيقايي كاركرد ويژه خودرا دارند ودر جاي خود نشستهاند.
بازخواني موسيقي نواحي ايران در آلبوم «رنگوارههاي كهن»، به شيوهاي خلاقانه وبر اساس ابتكارات تازهاي انجام گرفته است.تركيب «دهل» و«تنبور»، فضاهاي افكتيوي درآغاز و فيگورهاي ريتميكي با دهل در دل آوازي كه كاركرد سوگوارانه وحزن انگيزي دارد، ايجاد كرده است. در قطعه«سو و سوگ» هم ملوديهاي متفاوت كرمانشاه ولرستان تركيبي هماهنگ ودلپذير شده و در پيوندي دلنشين كنار هم نشستهاند. قطعه خراساني «اشراق» هم حال و هواي خاص خود را دارد. همينطورقطعه «هرائي» مازندراني و «بانور» بلوچي اين خصوصيت را دارند و تنظيمي هوشمندانه، خلاقانه و با هدف شدهاند كه درآن ازهر ساز، بنا به منطق وقابليتهاي زيباشناسانه آن بهره گيري شده است.
گفتني است، اين گروه با آلبوم «همه اقوام من»با انتخاب ملوديهايي ديگركه به نوعي ادامه مسير رفته در آلبوم البته پختهتروكارشناسي شده تر «رنگوارههاي كهن» است ؛ برگشته و حالا«رستاك» با حركتي كه مركز موسيقي حوزه هنري از آن حمايت كرد و توجه نشان داد ؛ به يك گروه نام آشنا ومبتكر درموسيقي تبديل شده است.
منبع:
تهران امروز
تاریخ انتشار : پنجشنبه 1 مهر 1389 - 00:00
دیدگاهها
سلام
واقعآ کار این گروه عالی هستش و میشه گفت بسیار توی سازها حرفه ای هستند زیرا همگی تحصیلات در زمینه موسیقی و هنر دارند.
با تشکر
افزودن یک دیدگاه جدید