استاد «محمدعلی کریمخانی» (خوانندهی آمدهام ای شاه پناهم بده) دعوت حق را لبیک گفت
شاه پناهش داد...
موسیقی ما- شانزده ساله بود، انقلاب هنوز نشده بود، روزی به حرم امام رضا(ع) رفت. صدای مرحوم ذبیحی میآمد که میخواند. نگاهی به گنبد طلا کرد و گفت: «یا امام رضا(ع)، میشود من هم روزی برایت بخوانم و مردم دور من جمع شوند؟» چند سال بعد این آرزو تحقق یافت؟ 45 سال بعد؛ زمانی که 62 ساله شده بود. حالا امروز «محمدعلی کریمخانی» به دعوت حق لبیک گفت و در خانهی ابدیاش آرام گرفت. او خوانندهای بود که به شیوهی اوج خوانیاش شناخته میشد، هر چند خود میگفت از این توانایی تنها در چهارچوب اهل بیت استفاده کرده و میکند. چون معتقد بود: «اینها همه عنایت خداوند است و خداوند ما را بازخواست میکند که من این صدا را به تو دادم، تو کجا مصرفش کردی؟!»
شاید برای همین بود که در آن روزهایی که در اوج بیماریاش بود، میگفت: « از مرگ، هراسی ندارم! شاید برایتان جالب باشد که این روزها، وقتی که بیماری بیشتر به من فشار میآورد، روی تخت مینشینم و خواب به چشمم نمیآید. خودم را میان قبر و چشمانتظار سیدالشهداء و امام رضا(علیهمالسّلام) حس میکنم. واقعاً این دنیا چه چیزی دارد که ما باید به آن دلخوش کنیم؟! این همه دویدن و حرصزدن برای مال دنیا، چه فایدهای دارد؟! بهقدر وسع باید کوشید و بهقدر گذران زندگی باید تلاش کرد! اما بیشتر از آن، به چه دردی میخورد؟! من، فقط چشمانتظار دیدار حضرت اباعبدالله و امام رضا(علیهمالسّلام)، هنگام مرگم هستم.»
او متولد سال 1329 در نرجه استان قزوین بود. استاد کریمخانی از کودکی به مداحی علاقهمند بود و در محافل و هیأتها در ایام محرم و رمضان مناجاتخوانی و مداحی میکرد. اولین مداحی خود را در سن 16 سالگی در حرم و ولادت امام رضا علیهالسلام، با نوای خاص و رسای خود خواند. ایشان از محضر استاد مرحوم حسین صبحدل بهره برده و توسط ایشان وارد رادیو شد.
او صدایش را عنایت پروردگار میدانست و در عین حال میگفت: «من شب و روز زحمت کشیدم، آهنگهای مختلف گوش کردم چه ترکی، چه عربی، چه فارسی و غیره تا از تمام آنها چیزهایی دربیاورم.» او در لحن و آوازخوانی خود از قاریان مصر و خوانندگان جمهوری آذربایجان بهره میگرفت و با خنده تعریف میکرد که مثل آش شلهقمکار با هم جفت و جورشان میکند؛ هر چند تاکید داشت که این جفت و جور کردن هم آسان نیست، تمرین میخواهد و نشان دادن حاصل کار به آنان که در این زمینه تبحر دارند.
در مراسم رونمایی از آلبوم «ایران من» با آواز همایون شجریان و آهنگسازی سهراب پورناظری که نیمه مرداد ۹۷ در تالار وحدت برگزار شد، همایون شجریان ضمن اشاره به این نکته که آواز «من کجا، باران کجا» را براساس شیوه آوازخوانی او خوانده، خاطرهای از حضورِ این خوانندهی بزرگ در دفتر «دل آواز» و ملاقاتتان با استاد محمدرضا شجریان تعریف کرد گفت: «اوجخوانی باید به شکلی باشد که شنونده در خود، نه احساس ضعف که احساس قدرت کند.» خودش دربارهی آن دیدار گفت: «من اگر بخواهم تعریف از خود بکنم، درست نیست. همه چیز را خدا به ما داده است، ما در این دنیا صاحب چیزی نیستیم و اگر چیزی هست عنایت پروردگار است. من تمرین، زیاد داشتهام و الان کمی کمتر شده است و آهنگهایی را انتخاب میکنم که هم سوز داشته باشد و هم عامهپسند باشد یعنی همه بپسندند. خاطرم هست که در همان دفتر قدیمی شرکتشان در خیابان هفت تیر که با محمد اصفهانی به دیدن استاد شجریان رفته بودیم، همایون رفته بود طبقه پایین که چای بریزد، وقتی برگشت پرسید بابا این کی بود که خواند؟ استاد گفتند ایشان، همایون گفت من طبقه پایین گوشهایم را گرفته بودم!»
از او آلبوم «ساقی سرمست» با آهنگسازی «آریا عظیمینژاد» منتشر شد که دوران انتشار آن سه سال طول کشید. قطعهی «السلامعلیک یا علیابن موسیالرضا» را ۳۶ بار خواند تا سرانجام یکی از آنان در آلبوم استفاده شد. «ساقی سرمست» شامل دوازده آهنگ در سهگاه، همایون، بیات ترک، ماهور و… است و محمد اصفهانی در افتتاحیهاش گفت: «هر چقدر گوش کنید تشنهتر میشوید».
استاد کریمخانی خودش دربارهی آن میگفت: «باور کنید کار بسیار سختی بود. برای کوچکترین ایرادی از ابتدا ضبط را آغاز میکردیم. بعضی روزها فقط یک بیت خوانده میشد. گاه هر ترانه را بیش از 40 بار میخواندم و میگفتم جالب نیست و از ابتدا شروع میکردیم. بعضی وقتها بلند میشدم و میگفتم نمیتوانم؛ بیش از این نمیشود. آقای عظیمینژاد میگفتند انشالله میشود و فردا دوباره کار را آغاز میکردیم. آنقدر میخواندم تا شاید یک بیت آن مقبول درافتد.»
او در تمام این سالها یکی از منتقدانِ نوحههایی بود که شنیده میشد و میگفت: «چه لزومی دارد نوحه را با موسیقی پاپ بخوانم؟! مگر موسیقی اصیل ایرانی چه ایرادی دارد؟! من ایما، اشاره و در پردهگویی را بسیار بیشتر میپسندم. مثلا شعری است در وصف لحظه شهادت حضرت زهرا(س) که میگوید بر حاشیه برگ شقایق بنویسید/ گل تاب فشار در و دیوار ندارد. میدانید؟ گُل! نمیآید با ذکر جزئیات بگوید که در آن لحظه چه شده است. کسانی هستند که معلماند و شاگرد دارند اما نوحههایشان را که میشنوید از خجالت آب میشوید. این چیزها را کجا نوشته است؟! میگوید تیر رفت و چرخید و در فلان نقطه نشست! اینها را همه میدانند، همه از بچگی پای منبر بودهایم، همه میدانیم سر امام حسین(ع) را ذبح کردند، خیمهاش را آتش زدند، لازم نیست شما در هر روضهای، در هر مداحی اینها را تکرار کنید! شعری بخوانید که این را در پرده، با ایما و اشاره، با استعاره بگوید؛ گفتا شه شهیدان با شاهد یگانه، عشق تو کشت ما را، شمر و سنان بهانه… حالا این میآید میگوید شمر اینطور بود، آن یکی میگوید آنطور بود، بنشینید یک شعر و آهنگ خوب انتخاب کنید که چهار نفر دیگر هم که به دست شما نگاه میکنند چیزی یاد بگیرند.»
او بازنشستهی چیتسازی تهران بود و زندگیاش را از این را ه میگذراند و میگفت: «من جوانیام را دم خانه امام حسین(ع) گذراندم، جای بدی هم نبود و خیلی خوشحالم که دم این خانه پیر شدم. نزدیک ۵۰ سال است که میخوانم ولی مداحی هیچ وقت راهی برای امرار معاشم نبوده است.»
شاید برای همین بود که در آن روزهایی که در اوج بیماریاش بود، میگفت: « از مرگ، هراسی ندارم! شاید برایتان جالب باشد که این روزها، وقتی که بیماری بیشتر به من فشار میآورد، روی تخت مینشینم و خواب به چشمم نمیآید. خودم را میان قبر و چشمانتظار سیدالشهداء و امام رضا(علیهمالسّلام) حس میکنم. واقعاً این دنیا چه چیزی دارد که ما باید به آن دلخوش کنیم؟! این همه دویدن و حرصزدن برای مال دنیا، چه فایدهای دارد؟! بهقدر وسع باید کوشید و بهقدر گذران زندگی باید تلاش کرد! اما بیشتر از آن، به چه دردی میخورد؟! من، فقط چشمانتظار دیدار حضرت اباعبدالله و امام رضا(علیهمالسّلام)، هنگام مرگم هستم.»
او متولد سال 1329 در نرجه استان قزوین بود. استاد کریمخانی از کودکی به مداحی علاقهمند بود و در محافل و هیأتها در ایام محرم و رمضان مناجاتخوانی و مداحی میکرد. اولین مداحی خود را در سن 16 سالگی در حرم و ولادت امام رضا علیهالسلام، با نوای خاص و رسای خود خواند. ایشان از محضر استاد مرحوم حسین صبحدل بهره برده و توسط ایشان وارد رادیو شد.
او صدایش را عنایت پروردگار میدانست و در عین حال میگفت: «من شب و روز زحمت کشیدم، آهنگهای مختلف گوش کردم چه ترکی، چه عربی، چه فارسی و غیره تا از تمام آنها چیزهایی دربیاورم.» او در لحن و آوازخوانی خود از قاریان مصر و خوانندگان جمهوری آذربایجان بهره میگرفت و با خنده تعریف میکرد که مثل آش شلهقمکار با هم جفت و جورشان میکند؛ هر چند تاکید داشت که این جفت و جور کردن هم آسان نیست، تمرین میخواهد و نشان دادن حاصل کار به آنان که در این زمینه تبحر دارند.
در مراسم رونمایی از آلبوم «ایران من» با آواز همایون شجریان و آهنگسازی سهراب پورناظری که نیمه مرداد ۹۷ در تالار وحدت برگزار شد، همایون شجریان ضمن اشاره به این نکته که آواز «من کجا، باران کجا» را براساس شیوه آوازخوانی او خوانده، خاطرهای از حضورِ این خوانندهی بزرگ در دفتر «دل آواز» و ملاقاتتان با استاد محمدرضا شجریان تعریف کرد گفت: «اوجخوانی باید به شکلی باشد که شنونده در خود، نه احساس ضعف که احساس قدرت کند.» خودش دربارهی آن دیدار گفت: «من اگر بخواهم تعریف از خود بکنم، درست نیست. همه چیز را خدا به ما داده است، ما در این دنیا صاحب چیزی نیستیم و اگر چیزی هست عنایت پروردگار است. من تمرین، زیاد داشتهام و الان کمی کمتر شده است و آهنگهایی را انتخاب میکنم که هم سوز داشته باشد و هم عامهپسند باشد یعنی همه بپسندند. خاطرم هست که در همان دفتر قدیمی شرکتشان در خیابان هفت تیر که با محمد اصفهانی به دیدن استاد شجریان رفته بودیم، همایون رفته بود طبقه پایین که چای بریزد، وقتی برگشت پرسید بابا این کی بود که خواند؟ استاد گفتند ایشان، همایون گفت من طبقه پایین گوشهایم را گرفته بودم!»
از او آلبوم «ساقی سرمست» با آهنگسازی «آریا عظیمینژاد» منتشر شد که دوران انتشار آن سه سال طول کشید. قطعهی «السلامعلیک یا علیابن موسیالرضا» را ۳۶ بار خواند تا سرانجام یکی از آنان در آلبوم استفاده شد. «ساقی سرمست» شامل دوازده آهنگ در سهگاه، همایون، بیات ترک، ماهور و… است و محمد اصفهانی در افتتاحیهاش گفت: «هر چقدر گوش کنید تشنهتر میشوید».
استاد کریمخانی خودش دربارهی آن میگفت: «باور کنید کار بسیار سختی بود. برای کوچکترین ایرادی از ابتدا ضبط را آغاز میکردیم. بعضی روزها فقط یک بیت خوانده میشد. گاه هر ترانه را بیش از 40 بار میخواندم و میگفتم جالب نیست و از ابتدا شروع میکردیم. بعضی وقتها بلند میشدم و میگفتم نمیتوانم؛ بیش از این نمیشود. آقای عظیمینژاد میگفتند انشالله میشود و فردا دوباره کار را آغاز میکردیم. آنقدر میخواندم تا شاید یک بیت آن مقبول درافتد.»
او در تمام این سالها یکی از منتقدانِ نوحههایی بود که شنیده میشد و میگفت: «چه لزومی دارد نوحه را با موسیقی پاپ بخوانم؟! مگر موسیقی اصیل ایرانی چه ایرادی دارد؟! من ایما، اشاره و در پردهگویی را بسیار بیشتر میپسندم. مثلا شعری است در وصف لحظه شهادت حضرت زهرا(س) که میگوید بر حاشیه برگ شقایق بنویسید/ گل تاب فشار در و دیوار ندارد. میدانید؟ گُل! نمیآید با ذکر جزئیات بگوید که در آن لحظه چه شده است. کسانی هستند که معلماند و شاگرد دارند اما نوحههایشان را که میشنوید از خجالت آب میشوید. این چیزها را کجا نوشته است؟! میگوید تیر رفت و چرخید و در فلان نقطه نشست! اینها را همه میدانند، همه از بچگی پای منبر بودهایم، همه میدانیم سر امام حسین(ع) را ذبح کردند، خیمهاش را آتش زدند، لازم نیست شما در هر روضهای، در هر مداحی اینها را تکرار کنید! شعری بخوانید که این را در پرده، با ایما و اشاره، با استعاره بگوید؛ گفتا شه شهیدان با شاهد یگانه، عشق تو کشت ما را، شمر و سنان بهانه… حالا این میآید میگوید شمر اینطور بود، آن یکی میگوید آنطور بود، بنشینید یک شعر و آهنگ خوب انتخاب کنید که چهار نفر دیگر هم که به دست شما نگاه میکنند چیزی یاد بگیرند.»
او بازنشستهی چیتسازی تهران بود و زندگیاش را از این را ه میگذراند و میگفت: «من جوانیام را دم خانه امام حسین(ع) گذراندم، جای بدی هم نبود و خیلی خوشحالم که دم این خانه پیر شدم. نزدیک ۵۰ سال است که میخوانم ولی مداحی هیچ وقت راهی برای امرار معاشم نبوده است.»
تاریخ انتشار : سه شنبه 31 خرداد 1401 - 15:58
افزودن یک دیدگاه جدید